سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 20:22 | بازدید : 810 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

نجاری

 

سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند . یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید . نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است . او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
 
سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم . »
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
 
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
 
وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
نجار گفت : « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم . »

موضوعات مرتبط: فرهنگی و ادبی , ,

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


دلیل دادزدن
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 18:51 | بازدید : 607 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

دلیل دادزدن

 استادى از شاگردانش پرسید : چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌ زنیم ؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدا یشان را بلند می ‌کنند و سر هم داد می ‌کشند ؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن ‌ها گفت : چون در آن لحظه ، آرامش و خونسرد یمان را از دست می‌ دهیم .

استاد پرسید : این که آرامش مان را از دست می‌ دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنار مان قرار دارد داد می ‌زنیم ؟ آیا نمی ‌توان با صداى ملایم صحبت کرد ؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می ‌زنیم ؟

شاگردان هر کدام جواب ‌هایى دادند امّا پاسخ ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد .

سرانجام او چنین توضیح داد : هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند ، قلب ‌هایشان از یکدیگر فاصله می ‌گیرد . آن‌ ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند . هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد ، این فاصله بیشتر است و آن ‌ها باید صدای شان را بلند تر کنند .

سپس استاد پرسید : هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌ افتد ؟ آن ‌ها سر هم داد نمی‌ زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌ کنند . چرا ؟ چون قلب‌ هایشان خیلى به هم نزدیک است . فاصله قلب ‌هاشان بسیار کم است .

استاد ادامه داد : هنگامى که عشق شان به یکدیگر بیشتر شد ، چه اتفاقى می ‌افتد ؟ آن‌ ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌ زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌ کنند و عشق شان باز هم به یکدیگر بیشتر می ‌شود .
سرانجام ، حتى از نجوا کردن هم بی‌ نیاز می ‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می ‌کنند . این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌ اى بین قلب ‌هاى آن‌ ها باقى نمانده باشد .

موضوعات مرتبط: فرهنگی و ادبی , ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 18:43 | بازدید : 723 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

ماهی فروش

www.mihansalamat.com  | کانون سلامت ایرانیان  |     


چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند .
یک مرد میانسال وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی در یک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ... هر چه فکر کردم " فلان کس " را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم .

شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم ! خودم تا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم . فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد ایستاده است و بسیار مضطرب است .
تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت ماهی را پس بده . من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم . چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی ؟ من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست . او هم با ناراحتی گفت : پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم .
چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد یک وانت ماهی به شهر آورده و به پزشکان انداخته است !

    

موضوعات مرتبط: فرهنگی و ادبی , ,

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مرگ اسکندر
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 18:37 | بازدید : 497 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

                                    اسکندر

 

AlexanderTheGreat Bust.jpg

پادشاه بزرگ یونان ، اسکندر ، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار ، در حال بازگشت به وطن خود بود . در بین راه ، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید . با نزدیک شدن مرگ ، اسکندر دریافت که چقدر پیروزی هایش ، سپاه بزرگش ، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است . او فرماندهان ارتش را فرا خواند و گفت :
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد . اما سه خواسته دارم . لطفاً ، خواسته هایم را حتماً انجام دهید .

فرماندهان ارتش در حالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاه شان اطاعت کنند . اسکندر گفت :
اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند .
ثانیاً ، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد ، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا ، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود .
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد .

مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند . اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت .
فرمانده ی مورد علاقه اسکندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت گفت :
پادشاها ، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد . اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید ؟

در پاسخ به این پرسش ، اسکندر نفس عمیقی کشید و گفت :

من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام . می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد . آنها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند . بنابراین ، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند .

دومین خواسته ام در مورد پوشاندن طلا ، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان ، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم . بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است .

و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دست هایم بیرون از تابوت باشد ، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم .

آخرین گفتار اسکندر ؛ بدنم را دفن کنید ، هیچ مقبره ای برایم نسازید ، دستانم را بگذارید بیرون باشد تا اینکه دنیا بداند شخصی که چیز های خیلی زیادی بدست آورد هیچ چیزی در دستانش نداشت زمانی که داشت از دنیا می رفت !

موضوعات مرتبط: فرهنگی و ادبی , ,

|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 18:29 | بازدید : 784 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

شام اخر



لئوناردو داوینچی برای کشیدن تابلوی شام آخر دچار مشکل بزرگی شده بود ، او می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا ( از یاران مسیح که در همان شب تصمیم گرفت به عیسی خیانت کند ) به تصویر بکشد . او کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های مرد نظرش را پیدا کند . روزی در یک مراسم موسیقی در کلیسا ، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان خواننده پیدا کرد . بنابراین فورا جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره او طرح هایی برداشت .
سه سال گذشت . تابلو شام آخر تقریبا به انتها رسیده بود ، اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود . کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زود تر تمام کند . لئوناردو پس از تلاش های بسیار جوان ژنده پوش و مستی را در جوی آبی یافت . به زحمت از دستیارانش خواست تا او را به کارگاهش بیاورند ، چون فرصت دیگری برای طرح برداشتن نداشت .
گدا را که هنوز مست بود و درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند ، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی و بی تفاوتی و خودپرستی که در صورت گدا مشهود بود نسخه برداری کرد .
وقتی کار لئوناردو پایان یافت ، گدا که تا حدودی مستی از سر و رویش پریده بود تابلوی جلوی رویش را دید و گفت : " من قبلا این تابلو را دیده ام ! "
داوینچی با حیرت پرسید : " کی ؟ "
جوان گدا گفت : " سه سال قبل پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم . موقعی که در یک گروه موسیقی آواز می خواندم ، زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم . " جوان سپس آهی کشید و از کلیسا خارج شد . لئوناردو بعد از رفتن جوان به تابلوی شام آخرش خیره شد ، این بار دقیق تر از همیشه ، ناگهان متوجه شد که یهودا و عیسی بسیار شبیه هم هستند .

موضوعات مرتبط: فرهنگی و ادبی , ,

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


یک شنبه 8 بهمن 1391 ساعت 16:20 | بازدید : 920 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

سستو المنتو ، سوپر اسپرت جديد لامبورگيني در راه است

عنصر ششم ( سستو المنتو ) برای اولین بار در اکتبر 2010 و در نمایشگاه بین المللی خودروى پاریس در معرض نمایش قرار گرفت.اما تصاوير جديدي که از اين خودرو منتشر گرديده است نمايانگر ورود اين خودرو سوپر اسپرت به خط توليد لامبورگيني است.در ادامه با معرفي و گالري تصاوير شاهکار جديد لامبورگيني با گجت نيوز همراه شويد.


اسکلت و شاسى این خودرو از فیبرکربن ساخته شده و نام ایتالیایى آن یعنى”عنصر ششم” نیز به عدد اتمى عنصرکربن اشاره دارد.
سستو المنتو مى تواند در کمتر از 2.5 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر در ساعت رسیده و با حداکثرسرعت 321 کیلومتر در جاده‌ها بتازد. این خودرو با قیمت 1.772 میلیون یورو که حدودا  170 هزار یورو گران‌تر از بوگاتى ویرون است، به خاطر برخى قوانین موجود اجازه تردد عمومى در برخی کشورها ازجمله انگلیس را نخواهد داشت.

موتور سستو المنتو با حجم 5204 سی سی که در 10 سیلندر چهار سوپاپه قرار گرفته، 570 اسب بخار نیرو تولید مى‌کند. با وزن حدودی 999 کیلوگرم، سستو المنتو 850 کیلوگرم سبک‌تر از بوگاتى ویرون خواهد بود.
راز سبکی فوق العاده این خودرو استفاده از یک ترکیب کامپوزیتی جدید است که قطعا انقلابی در خودروسازی جهان به وجود خواهد آورد. این ترکیب تازه را CFRP می نامند که از ترکیب پلاستیک تقویت شده با الیاف کربن حاصل شده و از فولاد محکم‌تر و به مراتب سبک‌تر نیز خواهد بود. CFRP نه تنها از قدرت فوق العاده، بلکه از ایمنی و شکل پذیری بسیار خوبی نیز برخوردار است.

طراحی بدنه که شاهکاری در زمینه آیرودینامیک است توسط طراحان بخش تحقیقات لامبورگینی در شهر سنت آگاتا در ایتالیا انجام شده است. انواع دیفیوزرها و هواکش های اطراف بدنه و جلو پنجره، حداکثر نیروی عمودی وارده بر خودرو را فراهم می‌کند تا ثبات آنرا در سرعت های بالای 300 کیلومتر برساعت تضمین نماید.
بافت عجیبی که در قسمت انتهایی خودرو دیده می شود، با الهام از پوست کوسه طراحی و ساخته شده که با فلس هایی پیکان مانند حداقل مقاومت در مقابل هوا را ایجاد کرده و بر سرعت موثر خودرو نیز می افزاید.

لوله های اگزوز و بخش های حامی آنها در عقب خودرو از نوعی فیبر شیشه سرامیکی سبک به نام “پیروسیک”ساخته شده که تاب تحمل 900 درجه سانتی گراد حرارت را دارد. بدنه زیبا با خطوط بسیار دقیق و زوایای تند به رنگ مشکی است که با یک زیر رنگ قرمز تهیه شده ازپودر کریستال، شکوه جالبی به خودرو بخشیده است. همچنین رنگ آمیزی سستوالمنتو توسط فناوری نانو و چند لایه‌ای صورت می گیرد.

از آنجا که این خودرو، در اصل یک خودروی مسابقه‌ای است در طراحی داخل خودرو و صندلی‌های فیبر کربنی آن در عین راحتی و استقامت بالا بسیار نازک هستند. جالب است بدانید که صندلی ها به شکل یک جا قالب ریزی شده‌اند و برای راحتی و ارگونومی سرنشینان، این فرمان و پدال ها هستند که به صورت برقی جلو و عقب و بالا و پایین می‌شوند.

 

 

موضوعات مرتبط: جالب , ,

|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


شاهکار جدید استون مارتین
یک شنبه 8 بهمن 1391 ساعت 16:17 | بازدید : 609 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

شاهکار جديد آستون مارتين

وقتی که قدرت و زبیایی در روح Rapide دمیده شود،آنچه بدست خواهد آمد Rapide S می شود.یک خودروی لوکس و اسپرت چهار درب با نهایت قدرت،آستون مارتین رپید اس مدل 2014 که هم اکنون تصاویر و مشخصاتی از آن در اینترنت بخش شده است.در ادامه با معرفي اين خودرو جديد با گجت نيوز همراه باشيد.

 

از مهم ترین تغییرات Rapide S نصب موتور 5.9 لیتری V12 است.نصب این موتور باعث شده است که قدرت آن 80 اسب بخار افزایش داشته باشد و به 550 اسب بخار برسد،همچنین گشتاور آن هم 20 واحد جهش پیده کرده است و به 620 نیوتن متر رسیده است.این خودرو 620 نیوتن متر گشتاور را در دور موتور 5000 تولید می کند.

موضوعات مرتبط: جالب , ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


تبلیغات
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
نظر سنجی

نظر شما در مورد سایت؟

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 562
بازدید کل : 27705
تعداد مطالب : 154
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


http://smallseotools.com/google-pagerank-checker
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان درهم و آدرس kashky.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 154
:: کل نظرات : 72

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 22
:: بازدید ماه : 562
:: بازدید سال : 2250
:: بازدید کلی : 27705