درباره وبلاگ


فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد ولی راه به جایی نخواهد برد . . .
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 96
بازدید ماه : 691
بازدید کل : 27132
تعداد مطالب : 154
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

http://smallseotools.com/google-pagerank-checker

درهم کده




کارگر

پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد .
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد ، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت .
اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است .
او در حین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او ارتباط دوستانه ای برقرار کرد .
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد .
پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد ، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند .

پیر زن از کارگر پرسید که : شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید ؟
کارگر جواب داد : من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست .

پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست . به همین دلیل به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کرده باشم .
پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و اشکش جاری شد . زیرا او می دید که آن کارگر فقط یک دست داشت !

نتیجه اخلاقی : سعی کنیم در هر زمان از حس اعتماد بخشی و رعایت حال دیگران غافل نشویم !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 7:18 :: نويسنده : ابوالفضل